بررسی Mario در مقابل دانکی کونگ: نینتندو سوییچ وارد دوره اوج خود می شود
با بازی Mario vs. Donkey Kong، شور و هیجان فعلی بازسازی صنعت بازی های ویدیویی به نقطه اوج خود رسیده است. ما فقط شاهد مدرن شدن آثار کلاسیک پایه نیستیم تا تأثیر تاریخی خود را حفظ کنند بلکه همه چیز روی میز است. تا زمانی که بتواند به رفع حفرهها در برنامه زمانبندی انتشار محصول ناشر کمک کند.
گمان میکنیم اینگونه باشد که در آخرین روزهای زندگی نینتندو سوییچ، به بازسازی سمت چپ بازی پازل Game Boy Advance دست پیدا میکنید. البته فکر نمی کنیم بازی Mario vs. Donkey Kong در سال 2004 ارزش بازبینی مجدد را نداشته باشد.
در واقع، خوشحالیم که نینتندو در عصری که ناشران بزرگ این ژانر را رها کرده اند، به یک معمای خلاق عشق می بخشد. به سختی می توان این احساس را از بین برد که بازسازی کاملاً عالی کمتر یک پروژه هیجان انگیز است. و بیشتر یک ضرورت تجاری برای ادامه بازی های سوییچ است. در حالی که استودیوهای بزرگ نینتندو جذابیت های اصلی سوییچ 2 را می سازند.
برای کسانی که نوستالژی گرمی برای دوران Game Boy Advance دارند، Mario vs. Donkey Kong یک بازسازی سرگرمکننده و وفادار با چند پازل جدید و یک موسیقی متن فوقالعاده غیرمنتظره است. با این حال، این یک انتخاب عجیب برای بازبینی مجدد است. زیرا پازلهای پیشنویس اول و حرکت سفت و سخت نسخه اصلی در نمای مدرن نسخه سوییچ میچرخند. این کمتر یک بازی جدید و هیجان انگیز سوییچ است و بیشتر شبیه چیزی سبک است که طرفداران نینتندو را در حالی که منتظر یک کنسول جدید براق هستند نگه دارد.
مربع یک
در حالی که سری Mario vs. Donkey Kong هرگز به اوج فرنچایزهای اسپین آف مانند Mario Kart نرسیدند ، یک دوره 12 ساله وجود داشت که نینتندو همه کاره در این سری بود. هفت مدخل در آن بازه زمانی راهاندازی شدند که از Game Boy Advance تا Wii U را در بر میگرفت. وسوسهانگیز است که آن را بهعنوان «سری مرده» نامگذاری کنیم که به دلیل هشت سال غیبت آن نیاز به راهاندازی مجدد دارد، اما این یک تشخیص زودهنگام است.
برخلاف دیگر سری های نینتندو، چندین نسل کنسول را نادیده نگرفته است. این چیزی است که باعث میشود بازی تازهساخته شده ماریو در برابر خر خر، پروژهای عجیب و غریب از پرش باشد: این چیزی نیست که نیاز به بازگشت به نقطه اول داشته باشد.
Mario vs. Donkey Kong به عنوان یک معمای قابل دسترس و بچه پسند که هر کسی می تواند آن را بلند کند بهتر عمل می کند.
این دقیقاً همان رویکردی است که نینتندو در اینجا در پیش گرفت، اما نسخه سوییچ تقریباً 1:1 بازسازی نسخه اصلی Game Boy Advance است. حلقه اصلی گیم پلی تغییر نکرده است. ماریو به سطوح کوچکی میپرد که پلتفرمهای دو بعدی سنتی و حل پازل را با هم ترکیب میکنند. هدف این است که یک کلید را بگیرید، آن را به درب برگردانید و یک مجسمه کوچک ماریو را نجات دهید.
در طول مسیر، بازیکنان باید از دشمنان اسباببازی خودداری کنند، سوئیچهای رنگی را بزنند تا موانع سطح را تغییر دهند، و برای تکمیل اهداف به شیوهای «ترتیب عملیات» کمی پرش کنند. این هنوز یک مفهوم هوشمندانه است که مجموعه ابزار استاندارد پلتفرم ماریو را به ابزارهای حل معما تبدیل می کند.
شاید دلیلی وجود داشته باشد که چرا از بازیهای پازلی مانند این اغلب برای بازسازی استفاده نمیشود. این یک ژانر است که با تکرار تقویت می شود. اولین ورودی در سری جدید به عنوان پایه ای پایدار عمل می کند که توسعه دهندگان می توانند با ایده های پیچیده تر در قسمت های بعدی آن را گسترش دهند.
وقتی در بازی Mario vs. پازل ها (و مراحل ساده رئیس) اغلب احساس می کنند که در حال ساختن اصول اولیه قالب هستند. تعداد بسیار کمی از سطوح اصلی آن، از جمله آنهایی که در دنیاهای پاداش وجود دارند، چالش ذهنی زیادی را ایجاد می کنند.
در بیشتر موارد، میتوانستم با وقت کافی از میان آنها عبور کنم، در حالی که سه هدیه کلکسیونی را در هر مرحله به دست آوردم. حتی با انبوهی از حقهها که با فرمول بازی میکنند، مانند مراحلی که من را مجبور میکند ارتشی از مینی ماریوها را در اطراف تسمههای نقاله هدایت کنم. ماهیت ابتدایی آن میتواند تکراری و کسلکننده به نظر برسد که دلیل آن نبود مغز شکن است.
تنها چالش هایی که با آن مواجه شدم، چالش های سهوی بود. علیرغم اینکه شبیه به یک بازی سوئیچ مدرن است. این بازسازی همچنان مانند یک عنوان GBA ساخته شده با D-pad در ذهن کنترل می شود. حرکت سفت است، با پرشهای کوتاه و تکیه بر مانورهایی مانند برگشت به عقب که اجرای مداوم آن دردسرساز است. این موضوع به ویژه در 12 مرحله Expert بسته مشخص می شود که برخی از آنها به کنترل دقیق و زمان بندی متکی هستند. بیشتر مرگ و میرهای من در 130 سطح ناشی از پرش های نادرست بود، به جای اینکه ساعت تمام شود زیرا در تلاش برای تهیه راه حل مناسب بودم.
به نظر می رسد تیم توسعه از این موضوع آگاه است که اتکا به اجرای بی نقص در یک بازی ناقص چقدر می تواند ناامید کننده باشد. واضح است که بازسازی بازیکنان جوانی را در ذهن خود دارد. این با چند مورد اضافه شده در بازسازی تقویت شده است. از جمله بازی co-op که برای والدین عالی است و حالت غیر معمولی که بسیار بخشنده تر است.
اگرچه بازیکنان مسنتر را زیاد به چالش نمیکشد، اما Mario vs. Donkey Kong بهعنوان یک معمای قابل دسترس و بچهپسند که هر کسی میتواند آن را انتخاب کند، بهتر عمل میکند. شاید این تنها نوآوری باشد که در اینجا واقعاً اهمیت دارد.
پازل های بیشتر
بهترین خبر برای طرفداران سریال در اینجا این است که بازسازی شامل دو دنیای کاملاً جدید است (و همچنین نسخههای «بهعلاوه» آنها، که مجموعه دیگری از مراحل را برای هر کدام اضافه میکند). این تعداد سطوح بازی را به حدود 130 می رساند که نسبت به نسخه اصلی افزایش قابل توجهی دارد. این به پایان دادن به بازی اصلی نسبتاً کوتاه کمک می کند، زیرا بازیکنان احتمالاً 12 تا 15 ساعت طول می کشند تا هر ستاره را بدست آورند.
مراحل جدید یک کیسه ترکیبی هستند، اما با این وجود از آنها استقبال می شود. مینی لند جدید Merry Mini-Land ممکن است به لطف ترفندهای خلاقانه پازل مانند دریچه های گل و جعبه های انتقال از راه دور، بهترین جهان در کل مجموعه باشد. از سوی دیگر، Slippery Summit در انتهای ضعیفتر این طیف قرار دارد. سطوح آن بازیکنانی را دارد که روی یخ می لغزند، که تسلط بر یک سیستم فیزیک دست و پا گیر را حتی دشوارتر می کند. اگرچه حاوی ایده های هوشمندانه ای است، زیرا من باید اشیا را زیر بلوک های کم بلغزانم و آنها را تعقیب کنم.
بیشتر بخوانید: Asus ROG Ally درحال بهروزرسانی بازی ها است
تنها چیزی که در اینجا مانند یک فرصت از دست رفته به نظر می رسد این است که این بسته شامل هیچ یک از سطوح از دست رفته اصلی که دارای سابقه عجیب و غریب هستند، نیست. این بازی در ابتدا از ابزار جانبی e-Reader نینتندو پشتیبانی می کرد.
بازیکنان می توانند کارت ها را اسکن کنند تا قفل دو سطح اضافی را باز کنند. با این حال، تنها پنج مورد از آن کارت ها به ظاهر منتشر شدند و عملکرد آن به طور کامل از نسخه اروپایی بازی حذف شد. بازسازی این فرصت را داشت تا افراد را از تبدیل شدن به رسانه های گمشده نجات دهد و نسخه سوییچ را به نسخه نهایی تبدیل کند. این یک فرصت کمی از دست رفته است، اما فرصتی است که از بسته نمیگیرد.
یک تغییر کوچک که به نظر می رسد یک گام کوچک به عقب است، رویکرد بازسازی به نمرات بالا است. در نسخه اصلی، بازیکنان هنگام تکمیل هر سطح بر اساس مدت زمانی که برای تکمیل آنها طول میکشید، امتیاز میگرفتند. این امر جذابیتی به سبک آرکید به آن اضافه کرده و به طرفداران چیزی برای رقابت می دهد. نینتندو این ویژگی را در اینجا قطع می کند و آن را با حالت Time Attack قابل باز شدن جایگزین می کند که ساده تر است. زیرا بازیکنان سعی می کنند سطوح را در زمان بسیار محدودی پاک کنند.
در حالی که از نظر عملکردی همان ایده اصلی است، اما باید با شکست کامل بازی باز شود (بازیکنان همچنین باید تمام دنیاهای پلاس را شکست دهند تا قفل Time Attack را در آن مراحل جایزه باز کنند). قبل از اینکه به Time Attack دسترسی کامل پیدا کنم، 10 ساعت عمق داشتم، و ایده تکرار مجدد تک تک سطوح فقط برای تعیین اولین امتیازم مثل یک کار طاقت فرسا بود.
نمیتوانم فکر کنم که آیا این تغییر کوچک تلاشی برای کاهش ارزش تکرار بیشتر از یک بازی کوتاه است که با قیمت سنگین 50 دلار بستهبندی شده است. Time Attack از نظر فنی زمان اجرای بالقوه را برای تکمیل کنندگان دو برابر می کند، اما از طریق تکرار اجباری. همه اینها مرا به این احساس من برمیگرداند که کارکرد اصلی پروژه کمک به پر کردن خشکسالی نرمافزاری بالقوه در جاده سوئیچ 2 است.
ظاهر جدید، صدای قدیمی
اگرچه بازی اصلی به اندازه سال 2004 هیجان انگیز نیست، تیم سازنده یک بازسازی قابل احترام به آن ارائه می دهد. یک تجدید بصری مدرن آن را بیشتر شبیه به یک کارتون کودکانه میکند. همانطور که صحنههای متحرک کاملاً متحرک آن نیز شبیه به کارتونهای کودکانه است.
هر دوی این موارد آن را با دیدگاه یکپارچه سری که سال گذشته با بازی هایی مانند Super Mario Bros. Wonder و Super Mario RPG دیدیم، مطابقت بیشتری می دهد. بسیار به نظر می رسد که با رنگ های پر جنب و جوش و نگرش خوش شانسی که دارد در همان جهان آن عناوین است.
نینتندو همچنین به آهنگ داغ خود از موسیقی با تنظیم مجدد فوق العاده ادامه می دهد. اگر هیچ چیز دیگری نباشد، Mario vs. Donkey Kong به خاطر داشتن یکی از بهترین موسیقی ها در یک بازی ماریو در خاطره خواهد ماند. این مجموعه ای جاز از آهنگ های کامل با سازهای کوبه ای پرنشاط و ساکسیفون صاف ابریشمی است.
صدایی که ظاهراً بازیافت شده آن در بخش صوتی کمتر تأثیرگذار است. چارلز مارتینت، که سال گذشته از صداپیشگی این شخصیت کنارهگیری کرد، به طور عجیبی به عنوان یکی از صداپیشگان شناخته می شود. صداپیشه جدید این شخصیت، کوین افغانی، هیچ جا پیدا نمی شود. به نظر می رسد که بازسازی به جای ضبط خطوط جدید، به سادگی برخی خطوط صوتی قدیمی مارتینت را وارد کرده است. آنها از عنوان اصلی Game Boy Advance نیز نیستند. ماریو به طور مشخص در بازسازی کمتر پرحرف است.
این به هیچ وجه یک معامله گران نیست، اما این احساس را به شما القا می کند که انتشار احتمالاً پروژه ای با اولویت بالا برای نینتندو نبود. همانطور که در مورد سوپر ماریو RPG سال گذشته بود، این احساس را داریم که این کاملاً برای نینتندو کاری است.
این یک محصول خالص است همانطور که در حال انجام آن هستیم، به سالهای پایانی 3DS برمیگردیم. جایی که نینتندو اصرار داشت با وجود رفتن به سوییچ، از این محصول پشتیبانی میکند. آن چند سال پر از پورت های تصادفی مانند عمارت لوئیجی و بازسازی های پراکنده بود. این نشانه ای بود که نینتندو احساس می کرد باید به قول خود به بازیکنان اختصاصی عمل کند بدون اینکه منابع زیادی را از عناوین با ارزش سوییچ دور کند.
با بازی Mario vs Donkey Kong، به نظر می رسد سوییچ به همان نقطه رسیده است. در غیر این صورت، من تصور می کنم که ما در اینجا به دنبال یک قسمت کاملاً جدید هستیم. این یک بالشتک بی ضرر است که زیرمجموعه خاصی از طرفداران نوستالژیک را خشنود می کند. در حالی که مطمئن شوید فوریه بدون یک بازی اول شخص جدید نمی گذرد.
دارندگان سوییچ در صورت تمایل می توانند با خیال راحت آن را نادیده بگیرند، اما با ادامه انتظار برای کنسول بزرگ بعدی نینتندو، مدتی برای کشتن دارند. شما میتوانید خیلی بدتر از یک بسته پازلی سبک و خنک که 20 ساعت از کار افتادگی را میخورد، انجام دهید.
تالیف:
فروشگاه اینترنتی آ.اس.پ (اقتباس از مقالهای از Digital Trends)
در صورت استفاده از این مقاله، نام و آدرس فروشگاه اینترنتی آ.اس.پ را به عنوان منبع ذکر کنید.